آیداآیدا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره

آیدا زندگی ما

بدون عنوان

این روزها نمیدونم چرا انقدر به شال و روسری علاقمند شدی. تا میخواهیم از خونه بریم بیرون بدو بدو میری شال مشکی(روی رنگش هم خیلی تاکید داری) برمیداری و سرت میکنی. اگر هم شال رو قایم کنم جیغ و داد راه میندازی و گریه میکنی، کلی برات توضیح میدم که نی نی ها شال سرشون نمیکنن، کلاههات رو میارم که انتخاب کنی اما دست بردار نیستی. میگی:«چرا تو سرت میکنی؟ اگه شال سرم نکنم مردم میگن وای وای آیدا رو ببین موهاش معلومه؟»!! (قبلاً برای اینکه با کفش جوراب بپوشی بهت گفته بودم اگر جوراب نپوشی مردم میگن ببین آیدا جوراب نپوشیده، ولی نمیدونستم میخوای علیه خودم استفاده کنی .) بالاخره هم با همون شال میای بیرون و خانوما رو نشون میدی و میگی: «ببین هم...
29 مهر 1393

اتفاقات چند هفته ی اخیر

آیدا تا این لحظه ، 2 سال و 9 ماه و 13 روز سن دارد سلام عزیزم، قُبونت برم (همونجوری که خودت به عروسکهات میگی)، دختر نازم. اول از عکس سه در چهاری بگم که برای اولین بار توی زندگیت روی یک سندی که مربوط به تو هست الصاق شد. (اولین عکس سه در چهار را بابایی در سن 2 سال و نه ماهگی برای دفترچه بیمه درست کرد )   هفته ی پیش بابایی یه گوشی تاشو از یکی از دوستهاش گرفته بود (از این نسل اولی ها ) که فقط باهاش میشه شماره گرفت و تنها یک بازی داره و هیچ وسیله رابطی هم برای انتقال اطلاعات نداره، تو که گوشی رو دیدی گفتی: «بابایی برای من خریدی؟» بابا هم گوشی رو داد به تو و برات شماره خاله ها و عمه ها را گرفت تا ...
14 مهر 1393
1